ساغر دئیریدر غروب آفتاب سرزمین پدریام را با تو تقسیم میکنم
در سال ۱۸۵۹ وقتی داروین کتاب «منشأ انواع» را منتشر کرد فروید سه سالاش بود، میرزا غلامرضا تازه داشت سیسالاش میشد. ۲۲ ژانویهی آن سال اولین کنسرتوپیانوی برامس در هانوفر اجرا شد. شانزدهم ژانویه دولت فرانسه قانونی گذراند که نوت لا را روی ۴۳۵ هرتز تثبیت میکرد تا ارتفاع اصوات موسیقی تثبیت شود. دهم فوریهی همان سال ژنرال هورسفورد انگلیسی، قیام بیگم حضرت محل، زن نواب واجد علیشاه را که پس از تبعید شوهرش به کلکته فرمانروای استان آواد هند شده بود سرکوب کرد. بیگم حضرت محل علیه کمپانی هند شرقی شوریده بود. یک ماه بعد اولین انسان به دلیل جنون آنی در دادگاه تبرئه شد. نهم آگوست اختراع آسانسور به ثبت رسید. ۲۹ اکتبر اسپانیا به مراکش حمله کرد. ۱۵ دسامبر کیرشهف ترکیب شیمیایی خورشید را توضیح داد. ۲۴ نوامبر داروین کتاباش را منتشر کرد.
داروین به واسطهی شهرتاش در اروپا برای فروید چنان مهم شده بود که به اندازهی هانیبال، قهرمان و الگوی زندگیاش محسوب میشد؛ هانیبالی که با فیلهایش داشت نسل رومیها را از روی زمین برمیداشت و داروینی که نشان داده بود که نسل رومیها و باقی آدمیان به جای چندان مهمی هم نمیرسد. در سال ۱۹۲۵، همان سالی که رضاشاه به قدرت رسید، فروید در کتاب «زندگی علمی من» چنین نوشت: «نظریهی داروین در کودکیام جذابیت فراوانی داشت، شناخت کیهان را به جلو فشار میداد.» و در «مشکلات پیش روی روانکاوی» سه زخم تاریخی را نام برد که بر عزتنفس انسان نشسته بود: لحظهای که کوپرنیک اثبات کرد زمین مرکز جهان نیست، زمانی که داروین اثبات کرد انسان محصول انتخاب طبیعی و خویشاوند سایر جانوران است و زمانی که فروید اثبات کرد که بخش بزرگتر ذهن انسان در اختیار خودش نیست. فروید بدینترتیب خودش را کنار هانیبال و داروین جا داد.
در ۲۸ ژانویه ۲۰۱۳، ایران میمونی به نام آفتاب را به مدت ۲۰ دقیقه به ارتفاع ۱۲۰کیلومتری زمین پرتاب کرد و به گفتهی منابع آگاه بازگرداند. این اولین بار بود که ایران نخستیسانی را به فضا پرتاب میکرد. این پرتاب ۵۴ سال پس از پرتاب اولین میمون یعنی «خانم بیکر» صورت گرفت؛ ۱۵۴ سال پس از انتشار کتاب داروین و سیسالگی میرزا غلامرضا و سرکوب بیگم حضرت محل و هشتاد سال پس از مرگ فروید. بدینترتیب، انسان تنها موجودی میشود که خویشاوندشاناش را به فضایی لامکان پرتاب میکند و پس میگیرد؛ درست مانند پدر و مادرانی که فرزندشان را به هوا پرتاب میکنند تا خوشاش بیاید؛ به همان ترتیب که پیشتر او را از لامکان به سرزمین پدری یا مادری پرتاب کردهاند تا خودشان خوششان بیاید؛ همگی دست در دست هم و لبخند بر لب، در حال تماشای طلوع آفتاب... با سه زخم فرویدی بر تن، میهن خویش را کنند آباد.