ماشین نقاشیساز
علی میرزایی
خرداد 1395
آرت ماشین نه حاصلِ نهاییِ یک تجربه، که خود زایش و مرگِ همزمان و زمانمند یک تجربه است. میانهی یک تجربه. کنشی است معترض و فریادی بیصدا زاییدهی تجربهی زندگیِ نقاشانه یا ترسیمِ نقاشیِ زندگی به شکلِ نادیدنی. آرت ماشین کنشی است زایندهی واکنشِ تجربیِ بدنِ نقاش درپیچیده با نقاشیِ بدنهای بدونِ شکل. آرت ماشین، ماشینِ تولید است و همزمان ماشینِ مصرف. ادعا و انکارِ همزمانِ حافظه، خاطرات، شادیها و غمها و تجاربِ پیشینِ خویش است. از این رو این ماشین نه حاصل تجربهای مشخص و پیامدار یا تکبعدی که خود مکاشفهی پرسشهایی تجربهشده در زمانها و مکانهای متفاوت است. کنشی مشاهدهگر بر تضادهایی چون بودن و نابودن. حال و گذشته، واقعیات و خیالات و رویاها . آرت ماشین نه شعار میدهد و نه عمل میکند، بلکه یکباره دانسته و نادانستههایش را عریان میکند و خویش را در اجرایِ ذهن و بدن آشکار مینماید.
نقاشی، طراحی و تصویرسازی گرچه عرصهی بینظیری برای نشان دادنِ توانِ بیپایانِ قلم، رنگ، بوم، کاغذ و تخیل در بیانِ بصریِ مفاهیم است، اما بیش از اینها نقاشی تجربهی نوعی از زندگیِ بیمرز و آزاد است. آرت ماشین میکوشد با خارج کردن نقاشی و طراحی از محدودهی بوم یا ارایهی سنتیِ آن رویِ دیوار بر نقشِ تجربهی زیستیِ نقاشانه تاکید بگذارد. تجربهای که به نوبهی خود چون تمامِ تجاربِ گرانبهایِ دیگر، نتایجی تلخ و شیرین، توأمان دارد. برای به دست آوردنِ این لحظهی هست، چند بیشمار لحظه که نیست میشود و برای به دست آمدن یک نقشِ درد چند بیشمار نقشِ شادی که از میان میرود. آرت ماشین جعبهای سربسته است که در درونِ خود آبستنِ مدامِ زایش و مرگ است. ماشینِ نمایندهی دستهاییست که آفریده و نابود میکنند و همان دستها که بازآفرینی و بازتخریب مینمایند.
هاوری دانش
خرداذماه نودوپنج