دسترسی محدود 2
گردآورنده: امیرعلی قاسمی
آبان 1388
دسترسی محدود عنوان مایوس کننده ای به نظر می آید، اما به واقع اینطور نیست، دسترسی محدود عنوانی دوپهلو دارد، مانند اکثر پروژههایی که پارکینگالری در سالهای اخیر ترتیب داده است. شاید باید پرسید دسترسی به چه؟مشخصا کدام محدودیت؟
در دهه گذشته هنر معاصر ایران در شاخهی هنر رسانه جدید، فراز و فرود بسیاری را به چشم دیده است. چه آن زمان که موج حمایت های دولتی برای ایجاد و گسترش آن فراگیر شده بود، بدون آنکه الزاما به بستر سازی مناسب و مداوم فکر شده باشد و چه در سالیان اخیر که سیری کند تر حداقل در بیرون جمع های خصوصی و غیر رسمی به خود گرفته است. در همین حین در حالی که روز بروز بر تعداد کیورتورها و علاقه مندان سینه پرو پا قرص ایران افزوده می شود، بازار هنر با برچسب هنر خاورمیانه گرم است، و آثار ایرانیان معدودی مداوما فهرست رنگین نمایشگاهها را از دوبی تا لسآنجلس مزین میکند، جریانی پویا، مستقل و زیر پوستی به حیات خود ادامه می دهد که عموما متر و معیاری برای سنجش و آگاهی از چند و چونش در دست نداریم. چرا که حیات و تداوم اش، وامدار گمنامی اش و کم سر و صدایی هنرمندانش است، مرجعی جامع که بتوان برای پژوهش در مجمع الجزایرهنری تهران، به آن رجوع کرد یا وجود ندارد یا متاسفانه تلاش هایی هم که برای ایجادش صورت گرفته و می گیرد عموما به علت اولویت دادن بیش از حد به مسایل اقتصادی و دغدغههای فامیلی- قبیله ای به کجراهه کشیده می شود که ذکرش از حوصله این متن خارج است.
دسترسی محدود تلاشی برای ایجاد دسترسی هنرمندان به یکدیگر و مخاطبان رو رشدشان در ایران است، چراکه معتقدیم هنرمعاصر ایران کم و بیش در دسترس جهانیان قرار دارد و واسطه هایی با نیات متفاوت وظیفهی کشف، تبلیغ و عرضه آن را هر یک به نحوی به عهده گرفته اند، آنچه جای خالی اش غالبا پر نشدنی است و برای امتداد این جریان مستقل و در عین حال شکننده لازم مینماید، امکان دیدهشدن و بررسی آثار تجربی اخیر در بخش ویدئو، صدا و پرفورمانس از ایران در کنار آثاری از کشورهای مختلف دنیاست. در غیاب جشنوارهها، کارگاهها و موسسات هنری متناسب با آن، چنین آثاری در تهران به نمایش در نمیآید جز در جمع های کوچک و بسته. و یا با سکتههای زمانی پسلزرههای آن، آنهم از طریق اینترنت و کتاب و ... به ما میرسد، و این سیر عموما از غربال هایی میگذرد که ما از از یک مشاهدهگر منتقد به یک مصرفکننده منفعل تقلیل می دهد.
محدویتی چنین، ناشی از پدیدههای بسیاری میتواند باشد، از تحریمهای بین المللی و بایکوتهای غیر رسمی گرفته تا هجوم و همهگیری طرزفکر بازار مَدارانه، در پی اقبال موقتی- دوره ای به هنر ایران، از دیگر سو برخی حذف، نادیدهانگاری و عدم حمایت از شاخه های معاصرتر هنر را بر میشمرند، که این همه ما را بر آن می دارد که برای خروج از این انفعال ظاهری، خود دست بکار شده، آنچه عموما مایه ناامیدی و یاس است را به فال نیک گرفته، به مثابه فرصتی برای شکل دادن به آینده، آنچه در توان داریم بکار بندیم و ببینیم و بشناسیم.
امیرعلی قاسمی آبانماه 1388