سعید انصافیعشق، نفرت و تَنقیحْ
در انتظار ظهور
مجموعهی سعید انصافی با عنوان «عشق، نفرت و تنقیح»، به لحاظ طراحی و محتوا، به سنتزی جدید بین فرمهای انتزاعی و عینی دست یافته است. ترکیب جنبههای فیگوراتیف و آبستره، که در ابتدا ناهمخوان به نظر میرسد، به سرعت جای خود را به چشم-اندازهای نامنتظرهای میدهند که ناشی از کنش متقابل روایتهای خیالی استعلایی و زندگی هستند. اگر در آثار انصافی دقیق شویم، در مییابیم که او با ایجاد تضاد (مستقیم و غیرمستقیم) بین انتزاع فراطبیعی و جهان مادی، مطلقگراییِ باور، دولت و سنت را به چالش کشیده است.
به عنوان مثال، انتزاع در دو مجموعهی «پرتره و ابرقهرمانهای فراموششده» و «ابرقهرمان عزیزم»، نشانگر آن است که قدرت «باورهای موسیقاییشده» چگونه بر زندگی غلبه میکند. چهرههای ناشناس و بیشکل، بر این امر دلالت میکنند که بازیهای اجتماعی، ملی و مذهبی مستلزم قربانی شدن فرد هستند. این چهرههای مبهم، به شکلی معنادار، از به حاشیه راندن فرد به خاطر روایتهای فراطبیعی حکایت میکنند. مهمتر از همه، پردههایی که قسمت بالایی تصاویر را پوشانده، متضمن مفهوم تئاتر هستند: صحنهای که داستانهای انسانی در آن قرار میگیرند و وارد کشمکش میشوند. این پردهها، بهطور مستقیم یا غیرمستقیم، تئاتر ظلم و ستم و خشونت تقدیس شده را ترسیم میکند که برای بقای سیاسی و مذهبی ضروری شمرده میشود. پشت این پردهها، پرسش-های وجودی دربارهی ماهیت توصیفناپذیر هستی قرار گرفته: یعنی تمایل به تعلق داشتن و یافتن معنا به هر قیمت. این نکته به-روشنی در تصویر جنگجوی قربانیشده بازتاب یافته که با تیرهای عشق و قطرات خونْ تقدیس شده است.
آثار دیگر نمایشگاه نیز حاکی از تمنای «ظهور» است: اشتیاق ظهور دوبارهی خلوص و معصومیت از دست رفته. در این آثار، وضوح فیگورها به شدت تحت تأثیر رازآلودگی تکههای بریدهشدهی انتزاعی قرار گرفتهاند. در اینجا، پیوستن تصاویر عادی و روزمره به اشکال انتزاعی، کیفیتی عاطفی و خودانگارانه را به کار اضافه کرده است. بیش از این، انتزاعهای تخیلی و ناملموس در نهایت تبدیل به افق معنایی و حتی انگیزهای برای کند و کاو در تصاویر میشود. این امر عمدتاً به دلیل این واقعیت پدید میآید که تصاویر عینی روزمره، مانند کودک و لالهها، باعث برانگیختن احساس امیدواری و اشتیاق میشوند. اشکال انتزاعی بریدهشده، حیاطی اسرارآمیز و ناشناخته را به درون صحنههای میدمد. بدین ترتیب، طبیعت و زندگی روزمره، که همواره بدیهی فرض می-شود، در اینجا غیرقابلپیشبینی و درکناپذیر هستند. چیزی مطلوب و خواستنی در تمام این آثار وجود دارد. تصویری از کودکی در حال تماشای بریدهای انتزاعی از یک عضو خانواده که بریدهی دو قلب در کنارش قرار گرفته، دلالت بر کمال مطلوب و شاید میلی ارضا نشده دارد. این تصویر جنبهای غمانگیز دارد، چراکه به نظر میرسد پسرک به دنبال چیزی است که در دنیای واقعی گم کرده و تنها میتواند آن را از دل رؤیاهایی انتزاعی بیرون بکشد. آنچه ذهن انسان در حالت انتزاعی میجوید و آنچه دنیای واقعی به انسان عرضه میکند معمولاً فرسنگها فاصله دارند. به جرأت میتوان گفت انتزاع در آثار انصافی با فراتر رفتن از جهان توانسته به تجدید نظر در دنیای مادی بپردازند.
نوشته عباس دانشوری بر نمایش همین مجموعه در گالری «Pi-Artworks» استانبول
دانشگاه ایالتی کالیفرنیا
لس انجلس، 2015