پارسا کامهخوش
وحشی که میشوی
مثلا وقتی شیفته استخوان مهره گاو و یا هسته انبه می شوید احساس می کنید باید آنرا ببلعید، درک کنید و تنها راه این است که چیزی بسازید. به چیزی هویتی ببخشید که شاید حتی خودتان نمی دانید چیست. چیزی فراتر از آنچه شیفته اش هستید. چیزی که از ناخودآگاه تان و خاطره هایتان ناشی می شود. ساختن، راهیست برای قاطی شدن در گردش جهان. راهیست برای در جهان بودن. باید بگذارید دستانتان با طبیعت درگیر شوند. باید بگذارید وحشی شوند - وحشی شوید تا بدون آنکه بفهمید، دستانتان کارشان را بکنند و بعد هرچه شد، شد. در این لحظه آگاهید که می سازید اما نا آگاهانه می¬سازید و آنچه آفریده می شود به جهان، به انسان و به حیوان نزدیکتر است.