رزیتا شرف‌جهان

سودای ششم

به‌جا‌مانده‌ها، کمتر جایی در تاریخ دارند مگر در کلیتی آمارگونه و به‌مثابه نمونه و نشانه‌ای از آنچه به‌کلی از دست رفته است. سرنوشتشان هم روشن است. بازگویی و شهادت آنچه رفت.
آنها این سرنوشت محتوم را با خود حمل می‌کنند و هر‌چه بخواهند در توضیح و اصلاح آن بکوشند، آینده به آنان گوش نمی‌سپارد.
بهتر می‌دانم تلاش خود را صرف به ثبت رساندن به‌جاماندگی کنم، تا انکار و اصلاح آن.
تاریخ قابل بازیافت نیست. چونان پوکه‌ی گلوله‌ای رها شده، شیشه‌ی خرد شده پنجره‌ای، ریسمانهای گسسته و سنگ‌هایی که از بستر رودخانه جدا شدند تا ابزار آزار گردند.
انگار هرطور که بنگری رویداده‌ای دهه‌ی ششم و به جا مانده‌هاشان راهی به آینده ندارد.

رزیتا شرف جهان
زمستان 1389
تهران