واهیک هارطونیان
همنشینی ساده
«همنشینی ساده»،روایتی است دیگرباره از داستان بشر به قلم «واهیک هارتونیان » .
شخصیت های داستان اما گویی سر تغییر ندارند.انسان ، اسطوره و سمبل سه شخصیت محبوب «هارتونیان »، این بار نیز با لحنی استعاری و صد البته در فضایی سیاه سفید ( بخوانید: سیاه یا سفید بی هیچ خاکستری) به هم تنیده اند تا باز ، داستان بشر را به روایت بنشینند .
بشر به روایت«همنشینی ساده» نه انعکاس فرد فرد نوع خود ، بل به مثابه کلی ست که سرنوشت مشترک را تجربه میکند؛ گونه گونگی برآمده از جغرافیا و تاریخ بهتانی بیش نیست .
از آستانه ی مکان و زمان که بگذری خواهی دید که به بزمی مشترک نشسته ایم.پرده ی تفاوت در رنگ ، مذهب و زبان به ناگاه فرو می افتد و آنچه به جای می ماند ،همین مفهومی از بشر است که «هارتونیان »سعی در نمایاندن آن دارد .
در اینگونه بزمی و با چنین مفهومی از بشر دومین پرده ای که کنار خواهد رفت داعیه ی پیچیدگی انسان هزاره ی سوم است . پرده که افتاد خواهی دید که داستان بشر حکایتی لو رفته است، و پس پشت وهم پیچیدگی ، هیچ در حدیث مکرر دغدغه ها و وسوسه های کهن تاریخ نیست؛ کهن به قدمت انسان ، کهن به قدمت اسطوره و کهن به قدمت هر آنچه مذهب به زبان سمبل برای ما به یادگار نهاده است .
«شرم » و «خود درگیری » - دو روایت پیشتر واهیک از داستان بشر- و «همنشینی ساده» سه گانه ای شکل میدهند که او در هر کدام ، انگشت به یکی چند از این حکایات مشترک می گذارد و آیینه ای در مقابل مخاطب ؛ آیینه ای اگر چه آغشته به زنگار استعاره، اما به چیره دستی راوی در انتخاب بهترین زوایا ، تصویری تمام نما از هر آنچه باید ، به دست می دهد.آنچه «همنشینی ساده» را از آن دوی دیگر متمایز می کند ؛ کاسته شدن از زنگار استعاره است .
گذر «هارتونیان» از میان سالی شاید و یا اصرار مخاطب زمانه ی حاضر به نپذیرفتن درد مشترک، او را در سیاقی از خود با خویش به این پرسش رسانده که :
« هر آنچه می بایست گفته باشد ، گفته است آیا ؟»
رهاورد این شک استفاده از استعاراتی عیان تر و عامه فهم تر است .خروس ، گرگ ، دشنه و صلیب شکسته ی سه تکه و ... ، شاید از دید مخاطبی کمتر متخصص به سختی قابل رمز گشایی باشد، اما الهه ی معلق به مدد بادکنک ، بیش از آن که استعاره باشد ، فریادی را مانسته است بر سر هر چه از تبار تقدس تو خالی !
علی میربیگی
دی 94