پویا پارسامقام
پاییدن
ديدن فيلم ها به هميشگى ترين بخش روزمرگى ام تبديل شده اند، شايد بيش تر از هر كس ديگرى اين آدم هاى داخل فيلم ها هستند كه مى بينم، به آنها فكر مى كنم و در خاطرم مى مانند .
تنوع موقعيت هاى بى پايان فيلم ها بسيار بيشتر از ماجراهاى روزمره من هستند، هر چقدر كه در زندگى شخصى ام ماجراجو باشم، باز تنوع جهان فيلم ها الهام بخش ترند براى همين، مكان ها، كاراكترها، اتفاق ها و تمام چيزهايى كه در يك فيلم وجود دارند، بخشى از زندگى واقعى ام شده اند .
كارى كه مى كنم دقيقا اين است: فيلمى را انتخاب مى كنم، آن را در دستگاه پخش مى گذارم و با هندى كمى كه در دست دارم منتظر مى مانم اگر كاراكترى نظرم را جلب كند، دوربين را روشن مى كنم و شروع مى كنم به تعقيب كردن او فاصله ى صندلى تا تلويزيون را با تله دوربين پر مى كنم و مشغول تعقيب كردن يكى از كاراكتر ها مى شوم، ديگر هيچ فاصله اى بين من و آن فيلم وجود ندارد، قصه ى فيلم قدرت خودش را از دست مى دهد و توانايى كنترل كردن آدم هايش را ندارد در صفحه ى دوربين من شبيه آدم هاى واقعى اند كه نه نام آنها را مى دانى و نه جايى كه مى روند را مى شناسى، مثل آدمى كه او را استخدام كرده اند تا كسى را زير نظر بگيرد
آنها را هر جا كه هستند دنبال مى كنم، از قصه اى كه آنها را مى سازد جدايشان مى كنم، تبديلشان مى كنم به آدم هاى سرگردان و بى هويتى كه مدام اين طرف و آن طرف مى روند ديگر به دنياى امن فيل مهايشان تعلق ندارند و از لحظه اى كه تعقيبشان مى كنم به جهان واقعى و نا امن من وارد مى شوند
پویا پارسامقام