مهرداد عمرانی
روایتنگاری | دفتر اول، رمان - سه لتی
اران گفت: "چرا طبیعت بیجان نمی گیری ؟ از کتاب هایی که دوست داری؟" ناگهان این طبیعی ترین کاری بود که باید انجام می دادم. وقتی کسی این قدر می شناسدت انگار ایده هاش از ذهن خودت بیرون می آید.
داستان و نحوه ی شکل گیری تصویرش همیشه برای من موضوع مهمی بوده؛ پس دست به کار شدم. البته اول باید محدودش می کردم. کار را که محدود نمی کنی طول و عرض اش از دست ات در می رود. نهایتاً این شد: فقط رمان؛ فقط طبیعت بیجان؛ فقط سه لتی. این سه تنها چیزهای مشترک بین کارها هستند. نحوه ی برخورد با رمان ها یکسان نیست؛ به نسبت تفاوت هایی که با هم دارند و آنچه در ذهن من از آنها مانده. ادعایی هم بر بازسازی تمامی وجوه رمان های انتخاب شده وجود ندارد؛ مانند هر ترجمه ی دیگری, اگر ناممکن نباشد بسیار بعید است.