غزال رادپیتقاطع، فیلم جادهای 7 و 8، طبیعت بیجان
غزال رادپی زادهی تهران سال 1345 است. دوران تحصیلات ابتدایی و متوسطه را نیز همانجا سپری کرد. علیرغم خواستهاش برای ادامه تحصیلات دانشگاهی در تهران، به دلیل فضای نامطلوب دانشگاهها در دهه 60، نهایتا با انصراف از دانشگاه، در سال 1365 راهی فرانسه شد. لیسانس و فوق لیسانس هنرهای بصری را از مدرسه عالی هنر نیم فرانسه اخذ کرد. و پس از آن نیز در دانشگاه مونپولیه فرانسه به تحصیل در رشته سینما پرداخت.
ده سال بعد ( سال 1375)، رادپی که عمیقا خود را متعلق به ایران میدانست در پی حفظ ارتباط درونی و ذهنیاش به ایران بازگشت و برای مدت 4 سال مشغول کار و فعالیت شد. او تلاش کرد برای حل معضلات عملی که در فضای هنری ایران میشناخت، راه حلهایی بیابد. در طی این سالها 4 نمایشگاه انفرادی از آثار خود در فضای خارج از گالریهای تهران (باغ مردآباد) و بهدور از چهار چوبهای تنگ قوانین نوشته و نانوشتههای گالریها و وزارت ارشاد برگزار کرد. آثاری که شامل فوتوگرامها، اینستالیشنهایی از مجسمههای ناپایدار، هپنینگ آرت، ویدئو و پرفورمنس بودند. وی بالاخره مخاطبین خود را یافت و توانست تاحدی بر جریانهای مرسوم آن روز تهران تاثیر بگذارد. یکی از اهداف او شکستن خط نامرئی میان هنرمندان، گالری داران و مخاطبین بود. همینطور ایجاد تردید در باورهای مطلق و سنتی و محافظهکارانه در مورد رسانهها، فضای نمایش و راههای بیانی هنر. بعدها پیش از آنکه بار دیگر ایران ترک کند دو رویداد دیگر را در فضای گالری 13 ونک و گلستان شکل داد که هر کدام بهنوبهی خود در فضای تهران بیسابقه و تاثیر گذار بودند.
آثار وی در این دوره را باید نوعی ادای دین دانست نسبت به دوست نزدیکی که در جنگ هشت ساله ایران و عراق از دست داد و همه آنهایی که در طول سالهای مهاجرت و غیبت غزال در این جنگ کشته شده و یا ضربات هولناک دیده بودند.
از سال 2000 رادپی در رفت و آمد بین ایران و فرانسه زندگی کرد. نمایشگاههای بسیاری در فرانسه و همچنین در دیگر نقاط جهان برگزار کرد و همچنین در بینالهای بین المللی شرکت کرد؛ از جمله پنجاهمین بینال ونیز در سال 2003 و هشتمین بینال هــاوانا (کوبا) در سال 2003 – سومین بینال تیرانا (آلبانی) سال 2005 – هفتمین بینال شارجه 2005 - و پانزدمین بینال ســــــیدنی (استرالیا) 2006.
آثار وی دربسیاری از مجموعههای عمومی در دنیا نگهداری میشود از جمله در موزه هنر مدرن، مرکز ژرژ پمپیدو، پاریس فرانسه - و موزه هنرمدرن، وین - اتریش و موزه تاریخ مهاجرت، پاریس - فرانسه.
در دوره اخیر محور اصلی آثار رادپی، ریشه، بیریشگی و تعلق است. او خاطر نشان میسازد که اندیشه اصلی او نه مهاجرت، که تعلق است. آنچه به زبان، فرهنگ، جامعه و خانواده مربوط است. در زندگی معاصر معنای مهاجرت نیز دچار تغییر گشته. هنگامیکه از مهاجرت سخن میگوئیم، نه معنای قطع ریشهها و ریشه دواندن در خاک جدید، بلکه سخن از پیوند دادن، انطباق یافتن و مستقر شدن در شرایطی چند وجهی را در نظر داریم که از فرط دشواری برای هنرمند به چالشی فراگیر بدل میشود.