وحید دانائی‌فر

دید_گاه

بیاد بیاورید ، ای آرام جان من ، شیئی را که دیدیم،
در آن صبح‌گاه زیبای تابستان دلاویز،
لاشه نفرت‌انگیزی که افتاده بود در خم کوره‌راهی
بر بستر سنگریزه‌ها.

 شارل بودلر، بخشی از شعر «یک لاشه»، ملال پاریس و گل‌های بدی، ترجمه محمدعلی اسلامی ندوشن.